خطبه 100
« و خلَّف فينا رايةَ الحقِّ ، مَن تَقدَّمها مَرق ، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق ، و مَن لَزِمها لَحَق ، دليلُها مَكيثُ الكَـلام ، بَطـِىءُ القِيام ، سَريعٌ إذا قَام ، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَكم ، و أَشَرتم إليه بِـأَصابِعِكم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللهُ ، حتَّى يُطلِعَ اللهُ لَكم مَن يَجمَعُكم ، و يَضُـمُّ نَشرَكم ، فلاتَطمَعوا فِى غَيرِ مُقبِل ، و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِر ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَـيْهِ ، و تَثبُتَ الأُخرَى ، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُـتا جَمِيعاً »
او ( پيامبر ) پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد; آن كس كه از زير سايه اين پرچم پاى پيش نهد از شريعت اسلام خارج گردد و آن كس كه از پيرويش سر باز زند به هلاكت رسد و سرانجام كسي كه زير سايه اين پرچم به پيش رود راه سعادت پيموده و به آن دست يابد.
پرچمدار اين پرچم با شكيبايى و آرامش سخن گويد و با كندى و تأنى در اجراى كارها به پا خيزد; امّا چون به پا خواست بسى شتاب كند تا به پيروزى نهايى رسد; پس آنگاه كه سر در گرو فرمانش نهاديد و با سرانگشت به سويش اشاره كرديد، دوران او سپرى شده و مرگش فرارسد.
از آن پس ناگزير مدتى كه مشيت الهى اقتضا كند در انتظار بسر بريد، آنگاه خداوند شخصيتى را برانگيزد تا شما را ( كه به اختـلاف و جـدايى گراييدهايد ) جمع كند و پراكندگى شما را سر و سامان بخشد. پس به كسيكه ( چيزيكه ) رو نكرده دل مبنديد و از آن كه رو گردانده نااميد مشويد.
آگاه باشيد كه آل محمّد صلَّى الله عليه و آله همانند ستارگان اين گنبد مينا باشند آن هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.
گويى چنان است كه در پرتو آل محمد(ص) نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مىبينم; و آنچه را كه آرزويش را در دل مىپرورانديد بدان دست يافتيد.
ابن ابى الحديد مىنويسد:امام اين خطبه را در سومين جمعه زمامدارى خود ايراد فرمود و ضمن آن به مطالبى پيرامون احوال خود اشاره كرد.
سپس همچون ديگر شارحان، بىچون و چرا هدف از ايراد اين خطبـه را پيشگـويى از مهـدى و توصيف آن حضرت دانسته و مىگويد: شخصى را كه خدا برمىانگيزد از اهل بيت است و اين سخن اشاره به مهـدى آخرالزمان مىباشد و در نزد ما ( اهل تسنن ) غير موجود است و از اين پس وجود پيدا خواهد كرد و به عقيدهي اماميه اكنون موجود مىباشد.
اكنون لازم است كه دربارهي « و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِر » توضيح دهيم كه معنى آن اين است كه از كسكه روگردانده مأيوس و نااميد مشويد; و مصداق آن غيبت حضرت مهدى(ع) و روگردانى آن حضرت از تصدّى رياست و زعامت ظاهرى باشد، تا هنگام ظهور.
ولى ابن ابى الحديد به خاطر فرار از رفتن زير بار ولادت آن بزرگوار و غيبتش به دست و پا افتاده، و خواسته است وانمود كند لازمه « مُدْبِر » بودن ، موجود بودن است ، و در صورت عدم تولّد و موجود نبودن ، تعبير به ادبار و روگردانى غلط است و مفهوم معقولى ندارد.
آنگاه كلمه « و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِر » را اين چنين معنا مىكند كه هرگاه اين مهدى از دنيا رفت و فرزندانش را به جانشينى برگزيد و كار يكى از آنها به اضطراب و ناپايدارى گراييد ، پس مأيوس نشويد و به شكّ نيفتيد و نگوييد شايد ما در پيروى اينان دچار اشتباه شدهايم ، زيرا . . .
اكنون اينگونه بيراهه روى در تفسير كلام روشن امام(ع) را ، جز به مخالفت با واقعيات وتعصب مذهبى، بر چه چيز مىتوان تطبيق كرد؟! جوابش به عهدهي خود خوانندگان است و نيازى به توضيح ندارد.
منبع:مهدى منتظر در نهجالبلاغه
:: موضوعات مرتبط:
مهدويت و آخر الزمان ,
,
:: بازدید از این مطلب : 563
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11